چاپ این صفحه

چرا خودروسازان ایرانی محبوب نیستند ؟

تعداد بازدید : 11269
تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۲/۱۴

«الان در عراق و افغانستان که درگیر جنگ هستند، مردم با ۲۰ میلیون تومان تویوتا سوار می‌شوند، آن وقت ما باید ۲۰ میلیون بدهیم پراید بخریم»؛ «این خودروساز‌ها خون مردم را در شیشه کردهاند و دولت نیز پشت سر هم حمایتشان می‌کند»؛ این‌ها تنها گوشهای است از روایتی که ایرانی‌ها از صنعت خودرو دارند، صنعتی که بدون تردید در نزد بسیاری از شهروندان ایرانی محبوبیتی ندارد.

در دنیای امروز، کشورهای زیادی (از آمریکا و آلمان گرفته تا چین و مالزی)، صاحب صنعت خودرو هستند و اتفاقا صنعت موردنظر محبوبیت خاصی نزد مردم این کشور‌ها دارد، اما در ایران کمتر کسی را می‌توان یافت که دل خوشی از خودروسازان داشته باشد.

در کشورهایی مانند آمریکا و آلمان و حتی چین که کشوری بسیار کم سابقه‌تر از ایران در خودروسازی به شمار می‌رود، مردم خودروسازانشان را دوست دارند و این صنعت را مایه مباهات می‌دانند، چه آنکه هم خود راضیاند و هم این رضایتمندی را در بازارهای صادراتیشان به چشم می‌بینند. این در شرایطی است که خودروسازان ایرانی با وجود قدمتی معادل نیم قرن، محبوبیتی نزد مردم ندارند. به باور بسیاری از کار‌شناسان و حتی فعالان صنعت، ایرانی‌ها نه تنها صنعت خودروشان را دوست ندارند و بابتش فخر نمی‌فروشند؛ بلکه حاضرند کرکرههای «جاده مخصوص» پایین بیاید و خودروهای خارجی در خیابان‌ها جولان بدهند. اما چرا ایرانی‌ها خودروسازانشان را دوست ندارند؟ مگر نه اینکه صنعت خودرو چند میلیون نفر را در کشور نان می‌دهد و جوانان همین مردم در این صنعت عرق می‌ریزند و کار می‌کنند، پس چرا به اندازه‌‌ همان چند میلیون نفر هم خودروسازی ایران محبوب و دوست داشتنی نیست؟ آن طور که کار‌شناسان می‌گویند، ریشه محبوب نبودن خودروسازان ایرانی را باید در مسائل اقتصادی و اجتماعی جستوجو کرد، چه آنکه صنعت خودرو نتوانسته در بعد اجتماعی و اقتصادی، ایرانی‌ها را راضی و خشنود کند. ایرانی‌ها با دیدن برخی از خودروهای ملی که ساخته دست جوانان خودشان است، پوزخند می‌زنند و آنچه نام «ملی و ایرانی» را با خود یدک می‌کشد، به سخره می‌گیرند، اما با دیدن خودروهای چشم نواز خارجی (حتی اگر چینی باشد)، زبان به ستایش گشوده و هر آنچه تعریف و تمجید است، نثار چهارچرخهای فرانسوی و آمریکایی و آلمانی و ژاپنی و... می‌کنند.

مثل ایرانی‌ها و صنعت خودروشان، مثل پدر و مادری است که فرزند کمهنرشان را مایه افتخار نمی‌دانند و با حسرت به فرزندان دیگران می‌نگرند و از اینکه طفلشان نمی‌تواند مایه افتخار و مباهات آن‌ها باشد، ناراحتند و عصبی. به باور بسیاری از کار‌شناسان، خودروسازان ایرانی نتوانستهاند آن طور که شایسته است، رضایت مردم را در حوزههای مختلفی از جمله کیفیت و قیمت، جلب کنند و نه تنها کنار مشتریانشان نبوده‌اند؛ بلکه گاهی مقابلشان نیز ایستاده و بی‌اعتنا به خواست آن‌ها، میل و سلیقه خود را اعمال کردهاند. تولید خودروهایی کم کیفیت و گران، ارائه ندادن خدمات پس از فروش مناسب و کمتوجهی به سلیقه مشتریان ازجمله مهم‌ترین دلایلی هستند که کار‌شناسان از آن‌ها به عنوان دلایل محبوب نبودن خودروسازان ایرانی یاد می‌کنند. به گفته آن‌ها، وقتی حاصل ۵۰ سال تجربه، تولید و عرضه، خودروهایی قدیمی و پرمصرف است، وقتی همین خودروهای کم کیفیت با قیمتی گزاف عرضه می‌شوند، وقتی مردم خدمات پس از فروش مناسبی را از جانب شرکتهای خودروساز نمی‌بینند و وقتی خودروسازان پول مشتریان را در حسابشان می‌خوابانند و خودروهای ثبت نامی را سر وقت تحویل نمی‌دهند، باید هم صنعت خودرو نزد ایرانی‌ها محبوب نباشد.

در کنار این‌ها البته «دولتی بودن» نیز یکی دیگر از دلایل اصلی بی‌محبتی ایرانی‌ها نسبت به خودروسازانشان است، چه آنکه این وصل بودن به دولت را برنمی تابند و این ذهنیت را دارند که مدیران صنعت خودرو در ‌‌نهایت طرف بالاسری‌هایشان (مقامات مسوول دولتی) را می‌گیرند نه مردم را.

از طرفی، ایرانی‌ها بابت حمایتهایی که دولتهای مختلف همواره نسبت به خودروسازان روا داشته‌اند، شاکی‌اند و حتی دلیل توسعه نیافتگی و پیشرفت نکردن صنعت خودرو را همین حمایت‌ها می‌دانند. از نظر شهروندان ایرانی، خودروسازان مانند فرزندان نازپرورده هستند که اگرچه در پر قو بزرگ شده و همواره سایه پدر و مادر بر سرشان بوده؛ اما هنوز روی پای خود نایستاده‌اند. این «پدر و مادر»‌‌ همان «دولت» است که هیچ‌گاه اجازه نداده فرزندانش (خودروسازان) روی پای خود بایستند و نگذاشتند به جای آنکه در اتاقشان به تنهایی بازی کنند، به کوچه و خیابان رفته و راه رفتن و دویدن و زمین خوردن و حتی دعوا کردن (رقابت) را یاد بگیرند. در واقع مردم از انحصاری که به دلیل حمایتهای دولتی در بازار خودرو کشور به وجودآمده، ناراحت هستند و بخش مهمی از نارضایتی و بی‌مهریشان نسبت به خودروسازان، از بیرقیب بودن و ناتوانی صنعت خودرو برای رقابت با همتایانش سرچشمه می‌گیرد. با همه این‌ها، کار‌شناسان معتقدند اگر دولت دست از سر خودروسازان بردارد و به آن‌ها اجازه دهد که خود گلیمشان را از آب بیرون بکشند، شاید بتوان روزی را دید که ایرانی‌ها نیز صنعت خودروشان را دوست دارند و به آن افتخار می‌کنند. البته رسیدن به آن «روز»، مستلزم دوام آوردن خودروسازان بدون کمکهای دولت است؛ چه آنکه اگر صنعت خودرو ایران بتواند با عرضه محصولاتی با کیفیت و ارزان و مجهز به دانش فنی روز، با رقبای سرسخت خود سرشاخ شود، ایرانی‌ها نیز به افتخارش دست خواهند زد و دیگر راضی به نبودنش نخواهند بود، حتی اگر در میدان رقابت زمین بخورد. ایرانی‌ها همین که مطمئن شوند خودروسازان در مقابلشان نایستاده و عزمی جزم برای جلب رضایت مردم و رقابت با رقبا دارند، دلشان گرم خواهد شد و دیگر شاید چندان حسرت خارجی‌ها را نخورند و اگر هم بخورند، حداقل به آینده صنعت خودروشان امیدوار خواهند بود.

خودروسازان خاطرات خوبی به جای نگذاشتند

اما ببینیم کار‌شناسان و فعالان صنعت در مورد چرایی محبوب نبودن خودروسازان ایرانی چه نظری دارند. آن طور که موسی غنی‌نژاد، اقتصاددان و استاد دانشگاه می‌گوید، چون خودروسازان نتوانسته‌اند خاطرات خوبی را از خود به جا بگذارند و مردم از آن‌ها اجحاف دیده‌اند؛ بنابراین این صنعت دوست داشتنی و محبوب نیست.

وی با بیان اینکه در حال حاضر بیشتر خودروهای داخلی کیفیتی پایین و قیمتی بالا را به خود می‌بینند، این موضوع را یکی از دلایل اصلی محبوب نبودن خودروسازان دانسته و تاکید می‌کند که مردم نمی‌توانند این همه اجحاف را ببینند و صنعت خودرو را دوست داشته باشند. به گفته غنی‌نژاد، حمایتهای دولت از خودروسازان نیز دلیل مهم دیگری است برای محبوب نبودن آن‌ها؛ زیرا مردم وقتی می‌بینند دولت با وجود رفتار نامناسب خودروسازان و درست کار نکردنشان، باز هم آن‌ها را مورد حمایت قرار می‌دهد، بیش از پیش نسبت به صنعت خودرو احساس غضب می‌کنند. این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه مردم احساس می‌کنند خودروسازان رودررویشان ایستادهاند، می‌گوید که دولت نیز با حمایت‌هایش به نوعی از اشتباهات شرکتهای خودروساز دفاع و با بهانههایی مانند اشتغالزایی و ملی بودن و... واقعیتهای این صنعت را می‌پوشاند. غنینژاد با تاکید بر اینکه خود نیز از صنعت خودرو راضی نیست، این را هم می‌گوید که امکان رفع غضب از خودروسازان وجود دارد، منتها به شرطی که دولت دست از حمایتهای خود برداشته و به خودروسازان اجازه رقابت با همتایان خارجی را بدهد.

خودروسازان بدهی تاریخی دارند

اما سعید لیلاز کار‌شناس اقتصادی کشور با تایید محبوب نبودن خودروسازان ایرانی، این موضوع را ناشی از چهار علت اقتصادی و سیاسی می‌داند. وی می‌گوید که خودروسازان بابت انحصار قبلیشان در بازار کشور، یک نوع بدهی تاریخی به مردم دارند و ایرانی‌ها از بابت صاف نشدن این بدهی، علاقهای به صنعت خودروشان نشان نمی‌دهند. لیلاز دلیل دوم محبوب نبودن خودروسازان را وابستگی آن‌ها به دولت دانسته و تاکید دارد که مردم ارتباط خودروسازان و دولت را برنمی تابند و وقتی می‌بینند این دو در کنار یکدیگرند و این وسط لابیهایی نیز انجام می‌شود، بیشتر نسبت به صنعت خودرو زاویه پیدا می‌کنند.

به گفته وی، مالیات‌ها و زورگوییهایی که از جانب دولت و بهواسطه خودروسازان به مردم روا داشته می‌شود نیز دیگر دلیل مغضوب بودن صنعت خودرو ایران است و این موضوع از اشتباه اقتصادی دولت سرچشمه می‌گیرد. لیلاز توضیح می‌دهد که در کشورهای پیشرفته، دولت مالیات را از ناحیه افزایش قیمت سوخت تحصیل می‌کند، اما در ایران، سوخت ارزان و خودرو گران است؛ بنابراین طبیعی است که مردم گرانی را از چشم خودروسازان ببینند و آن‌ها را دوست نداشته باشند. این کار‌شناس اقتصادی اما تسلط دولت بر صنعت خودرو را نیز دیگر دلیل محبوب نبودن خودروسازان می‌داند و تاکید می‌کند که از نظر مردم، مدیران صنعت خودرو به دلیل دولتی بودن و سیاسی بودن، به فکر تامین نظر دولتاند نه آن‌ها؛ در واقع چون خودروسازان در مسائل مختلف جلوی دولت نمی‌ایستند و اگر بایستند، برکنار می‌شوند، مردم نیز دل خوشی از آن‌ها ندارند.

عقب ماندگی‌ها دلیل محبوب نبودن خودروسازان است

محبوب نبودن صنعت خودرو اما ریشههای اجتماعی نیز دارد، چه آنکه محمد مراد بیات جامعه‌شناس و استاد دانشگاه معتقد است، عصر ارتباطات به ایرانی‌ها فرصت داده تا صنایع خود از جمله خودرو را با همتایان خارجی مقایسه کنند و از دل این مقایسه است که نارضایتی و دوست نداشتن بیرون می‌آید.

وی تاکید می‌کند که ایرانی‌ها با دیدن پیشرفت خودروسازان دنیا پی به عقب ماندن صنعت خودرو کشورشان می‌برند و متوجه می‌شوند خودروهای داخلی در مقایسه با محصولات خارجی نه از امنیت و کیفیت خوبی برخوردارند و نه قیمت مناسبی را به خود می‌بینند، بنابراین طبیعی است که ناراضی بوده و صنعت خودرو را دوست نداشته باشند. به گفته این استاد دانشگاه، خودروسازان خارجی همواره به دنبال شکار مشتری و جلب رضایت آن‌ها هستند، اما در ایران این مشتری است که باید به دنبال خودروساز بدود و دلیلش هم چیزی نیست جز انحصاری بودن بازار.

بیات در ادامه این را هم می‌گوید که می‌توان با ایجاد رقابت در بازار خودرو کشور و از بین بردن انحصار، نارضایتی مردم از صنعت خودرو را کمتر کرد وگرنه با باندبازی و رابطهبازی، چیزی در این صنعت درست نخواهد شد. به گفته وی، دولت باید از صنعت خودرو کنار برود و تنها در مقام سیاستگذار و ناظر، ظاهر شود که در این صورت می‌توان به کاهش نارضایتی مردم از خودروسازان امیدوار بود.

مردم از خودروهای تکراری خسته‌اند

اما مدیرعامل پیشین سایپا اگرچه محبوب نبودن خودروسازان را می‌پذیرد، اما آن را عام ندانسته و اعتقاد دارد صنعت خودرو مغضوب همه ایرانی‌ها نیست. احمد قلعهبانی در عین حال از مسائلی مانند عدم عرضه خودروهای جدید، قیمت بالای خودرو‌ها و بدقولی خودروسازان بهعنوان دلایل محبوب نبودن صنعت خودرو ایران نزد مردم یاد می‌کند. وی تاکید می‌کند که مردم از تولید محصولات تکراری خسته شدهاند و تنوع چندانی در بازار خودرو کشور به چشم نمی‌آید؛ آن‌ها (مردم) انتظار دارند محصولات جدیدی روانه بازار شود؛ اما در حال حاضر خودروهایی به تولید می‌رسند که قرار بوده پیش از این‌ها از رده خارج شوند. مدیرعامل پیشین سایپا از بدقولی خودروسازان بابت تحویل محصولات ثبتنامی نیز بهعنوان یکی دیگر از دلایل محبوب نبودن صنعت خودرو صحبت به میان آورده و از طرفی به تاثیر کمبود و گرانی قطعات نیز در این عدم محبوبیت نیز اشاره می‌کند. قلعهبانی البته تقصیر همه مشکلات موجود در صنعت خودرو مانند گرانی و کمبود قطعات و بدقولی‌ها را بر گردن خودروسازان نمی‌اندازد و تاکید می‌کند صنعت خودرو ۶۰ تا ۷۰ درصد در این ماجرا مقصر است. وی در عین حال به اندازه همین ۶۰ تا ۷۰ درصد به مردم حق می‌دهد که از صنعت خودرو ناراضی باشند و تاکید می‌کند که وقتی مردم ۲۰ میلیون تومان بابت یک خودرو هزینه می‌کنند، باید در آن احساس راحتی و ایمنی داشته باشند. به گفته قلعهبانی، با انجام یکسری کار‌ها (مثلا تعویض خودروهای معیوب) می‌توان از مغضوبیت خودروسازان کاست، چه آنکه وقتی قیمت خودرو‌ها سه برابر شده، مردم حق دارند انتظار ارتقای خدمات را داشته باشند.

چاپ این صفحه